برخی رفتارهایی که اکنون در ایران به طور گسترده دیده میشود، در هر اقتصاد دیگری در دنیا نوعی شوک اقتصادی محسوب میشوند.
اکنون بخش عمدهای از سرمایههای کشور در بازارهایی سرمایهگذاری شده که ارزش افزوده آنها کاملاً صفر است، مانند بازار ارز، طلا و فلزات گرانبها، زمینهای بایر، خانههای خالی، رمزارزها، سپردههای بانکی و غیره.
سرمایهداران ما به جای تمرکز بر تولید برای حفظ ارزش داراییها، به بازارهایی هجوم آوردهاند که نه هیچ ارزش افزودهای دارند و نه حتی ایجاد شغل میکنند. این رفتار نمونهای از خودکشی از ترس مرگ است.
بدون شک این سرمایهگذاریهای نادرست و نبود قوانین مناسب برای هدایت سرمایههای کشور به مسیر منطقی و صحیح، بحرانهایی برای سرمایهگذاران، مردم و کشور به وجود آورده است.
نظام سرمایهداری ما بر پایه سرمایهگذاری در تورم است. این یک رفتار اقتصادی شگفتانگیز است و هیچ کشوری با سرمایهگذاری در تورم که خود یک بیماری اقتصادی است، موفق به رشد نشده است. دولت و سرمایهداران پیرامون افزایش تورم همکاری میکنند و سرمایهداران بدون دانش اقتصادی به اشتباه تورم را سود تلقی میکنند.
سرمایهدار ایرانی در پایان سال مجبور است برای بهروزرسانی کسبوکار خود و جبران تورم، بخش زیادی از سود خود را هزینه کند تا بتواند فعالیت خود را ادامه دهد. ادامه فعالیت با نرخهای سال گذشته عملاً غیرممکن است.
بدتر از آن، این هزینه سنگین باید از منابعی تامین شود که مشمول مالیات هستند و بیش از ۲۵ درصد مالیات پرداخته شده است. این یعنی حدود ۶۵ درصد از سود باید برای جبران تورم صرف شود. البته هزینه جبران تورم به اندازه نرخ تورم است که حدود ۴۰ درصد سود سالیانه را شامل میشود، ولی در صورتهای مالی نشان داده نمیشود.
در شرایط رکود تورمی که پس از جنگ تحمیلی به کشور تحمیل شده، کارفرمای ایرانی از پرداخت حقوق کافی و حفظ قدرت خرید کارگران خودداری میکند. این موضوع باعث تشدید رکود شده و هر محصولی با هر کیفیتی که تولید شود، خریدار ندارد.
سرمایه در ایران بسیار گران است و هزینه فرصت تنبلی نیز بسیار پایین. در کشورهای پیشرفته برای اینکه فردی بدون کار کردن زندگی کند، نیاز به ۱/۵ تا ۴ میلیون دلار سرمایه دارد، اما در ایران با تنها ۲۲ هزار دلار میتوان بدون کار زندگی کرد.
کارشناس اقتصادی
21212



